کتاب رنج مقدس داستان دختری به نام لیلاست که در تضاد بین داشتههای خودش و خانواده و اجتماع متحیر مانده است. لیلا بهخاطر موقعیت کاری پدرش که در مأموریتهای فرامرزی است، مجبور است دوری و سختیهایی را تحمل کند و تحمل این سختی ها و مشکلاتِ نبودِ پدر، میشود ناهنجاریهای برخوردی او با اطرافیانش. زندگی لیلا پر از لحظات تنهایی است و این تنهاییها فرصتهایی برای تفکر او ایجاد کرده است. او معیارهایی را برای زندگی آیندهاش برگزیده که شاید اجبار شرایط و زمانه در آن نقش داشته و حالا میخواهد مختارانه و آزاد مسیر زندگیاش را متفاوت جلو ببرد.
بریدهای از کتاب رنج مقدس
دنبال یک بینهایت هستم؛ خسته شدهام از هرچیزی که یک زمانی تمام میشود. به هرکدام از بودهای دوروبرم که دلبستهام، بعد از مدتی کوچکیشان افسرده و دلمردهام کرده است. عالم و آدم نمیتواند دلخواهم بشود.
بین گل سرهایم چشم میچرخانم. بیشترشان را پدرِ همیشهغایبم خریده است. چقدر با هدیههایش به دنیای دخترانهام سرک میکشید! گل سرها را یکییکی بر میدارم و نگاهشان میکنم. چرا هر بار کنار هر هدیهای که میخرید، حتماً یک گل سر هم بود؟!
خندهام میگیرد از جوابهایی که دارد به ذهنم میرسد. بیخیال میشوم و با آخرین گل سری که آورده بود، موهایم را میبندم.
اگر میتوانید، به این سؤالات دربارۀ این کتاب پاسخ دهید:
- این کتاب به درد کدام ردۀ سنی میخورد؟
- آیا میتوان برای مخاطب این کتاب تفکیک جنسیتی قائل شد و مثلاً گفت که به درد خانمها میخورد یا آقایان؟
- این کتاب را چگونه بهتر است بخوانیم؟
- فکر میکنید کتاب رنج مقدس را در چند روز میشود خواند؟
- مهمترین مسئلههایی که کتاب به آن اشاره میکند، چیست؟
- آیا خواندن این کتاب به پیشنیازی هم نیاز دارد؟
- آیا زمانهای خاصی را برای خواندن آن پیشنهاد میکنید؟
- بعد از خواندن این کتاب، پیشنهاد میکنید چه کتابهایی را بخوانیم؟
- آیا افراد شاخصی هستند که آن را خوانده باشند و دربارهاش نظر بدهند؟
0دیدگاه