هر سال غیرِ گریه کنهای همیشگی، چند غریبه هم ناشیانه از کنار دیوار روضه و هیئت میآیند تو و با کفشهای بلاتکلیف، معذب از نگاه کنجکاو حاضران، گوشهای یا پشت ستونی خودشان را جا میدهند. هر سال وسط روضه شنوهای حرفهای که غم و عشق حسین با شیر از مادر گرفتند، شنوندههای گذری و ناشناس هم نشسته اند که خلاف تصور صاحب مجلسها به هوای قیمه نیامده اند، نیازی آنها را میان کتیبهها کشانده است. ناشناسهای خجالتی، معمولاً گرفتارها و سختی کشیدههای آن سال هستند که در زندگی شان گره افتاده، در بن بستی مانده اند یا دردی در جان شان حلقه زده. روضه که شروع میشود غریبهها زانو در بغل، مات به سخنران زل میزنند و گاهی که توی چشم نیستند آرام و نامطمئن اشک کم جانی میریزند. پیش از روشن شدن چراغها هم میروند. این جستجوگران تازه وارد فکر نمیکنند در عزای حسین شفا میدهند یا گره باز میکنند، آنها به گزارش این حماسه، به تفصیلِ ماجرای عبور از رنج نیاز دارند. آنها به طمع با خبر شدن از این غم و بی خبر شدن از عالم آمده اند. رنجی تازه، آنها را به صاحب رنج بزرگ نزدیک کرده، آمده اند که بدانند مرد چطور از مصیبت گذر کرد. گذارشان به این جا افتاده چون سؤالی دارند که فکر میکنند در روضه برایش جواب پیدا میشود.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.