بریدهای از کتاب:
در میان صدها و یا شاید هزاران نفری که با آنها آشنا شدم، پیرمردی به اسم شاچیر بگوویچ بود که قدرت روحش مدام غافلگیرم میکرد. طبق یک قانون نانوشته، همسایهها به صورت روزانه جلوی منزل او تجمع میکردند و درباره چیزهایی که از رادیو شنیده و چیزهایی که در شهر دیده بودند، یا اخباری که از جبههها به گوش رسیده بود صحبت میکردند…و درست در آن لحظه ی بهت و ناامیدی مشترک، همان وقتی که همه ما باورمان میشد که همه چیز تمام شده است، لحظاتی که البته در تمام آن سه سال خیلی زیاد اتفاق میافتادند، شاچیر با صدای بم و خش دار، ناشی از استعمال سالها دخانیات، در پایان همه صحبتهای ما میگفت: اوضاع از آنچه که فکر میکنید، بهتر خواهد شد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.