کتاب عصرهای کریسکان

 کتاب عصرهای کریسکان شما را با خاطرات امیر سعیدزاده از جنگ تحمیلی ایران و عراق آشنا می‌کند. شما می‌توانید این محتوا را به صورت آنلاین بخوانید و اگر مایل بودید، سفارش خودتان را ثبت و کتاب را درب منزلتان دریافت کنید.

معرفی کتاب عصرهای کریسکان

به نظر دست‌اندرکاران فروشگاه آنلاین جریان کتاب که در مشهد فعالیت می‌کند، بهترین دلیل خرید کتاب عصرهای کریسکان عمل به همان شعار «تولید ملی و حمایت از کالای ایرانی» می‌تواند باشد.
مهم این است که وقتی توجه رهبر ما به کتابی جلب شده و آن را تقریظ کرده‌اند، ما هم به حمایت از این نگاه آن عزیز و برای کمک به صنعت نشر و اشتغال‌زایی هموطنانمان، به سفارش این کتاب اقدام کنیم.

در ثانی، پرواضح است که موضوع و محتوای این اثر به ویژه برای مردم غیور کردستان که چه در زمان جنگ تحمیلی و چه در زمان انقلاب سختی‌ها و رنج‌های زیادی را متحمل شدند، هم یادآور ارزش خون شهدایی است که در این راه دادیم و هم یادآور خباثت‌های جنایتکاران شرق و غرب است.

روای در جایی دیگر از کتابش از شعار دموکرات‌ها می‌گوید؛ شعاری که خیلی آشناست و نشان می‌دهد ویروس تجزیه‌طلبی چگونه هنوز دنبال یارگیری برای تکه پاره کردن ایران است؛ چگونه دموکرات‌ها وطن فروشی را شرف و وطن پرستی را بی شرفی جازدند:
شعار کومله این است؛ بی‌طرف بی‌شرف است!(صفحه ۶۳)

نقد و بررسی کتاب عصرهای کریسکان

موضوع این کتاب، خاطرات آقای سعید زاده ‌است، از زمانی که آیت‌الله ربانی شیرازی از سردشت تبعید می‌شوند و سعیدزاده با این اتفاق وارد فاز مبارزاتی می‌شود و در کتاب به کودکی ایشان پرداخته نشده است.
شخصیت اصلی کتاب، امیر سعیدزاده، یکی از خاص‌ترین رزمندگان دفاع مقدس محسوب می‌شود چون مبارزاتش را به عنوان یک نیروی کاملا آزاد در ماموریت‌های اطلاعات عملیاتی شروع می‌کند.
حتی برای شناسایی به مأموریت‌های خارج کشور هم می‌رود و بعد وارد سپاه می‌شود.
کتاب عصرهای کریسکان از نظر داستان‌نویسی، سبک جدیدی دارد.
این سبک، کمتر دیده شده است و آن، بیان خاطرات به صورت چندروایی است؛ یعنی شخصیت اصلی، راوی همۀ ماجرا نیست.
مثلاً همسر ایشان به عنوان یک راوی دیگر، به تکمیل وقایع می‌پردازند.

خاطرات ایشان از قبل از انقلاب تا سال 1374 روایت می‌شود:
زمانی که ساواک او را دستگیر و مؤاخذه می‌کند که او فرار می‌کند، تا زمانی که اسیر کموله ها می‌شود.
اسارتی که در آن، اعدام همۀ دوستانش را می‌بیند.
از آن اسارت هم فرار می‌کند و شاید بتوان او را تنها شخصی دانست که از اسارت کموله‌ها فرار کرده است.
سعیدزاده چهار سال پس از اتمام جنگ، به اسارت حزب دموکرات کردستان عراق در می‌آید و… .

متن تقریظ رهبری بر کتاب

بسم الله الرحمن لرحیم
بسیار جذاب تهیه شده است؛ هم خود سرگذشت این جوان آزادۀ کرد جذاب است و هم نوع نگارش صریح و کوتاه و بی‌حاشیۀ کتاب.
با اینکه نیروهای مبارز کرد طرف‌دار جمهوری اسلامی را از نزدیک دیده و شناخته‌ام، آنچه از فداکاری‌های آنان در این کتاب آمده، برایم کاملا جدید و اعجاب‌آور است.

نقش مادر و همسر هم حقا برجسته است. دلاوری و شجاعت راوی و خانواده‌اش ممتاز است و نیز برخی عناصر دیگر کردی که از آنان نام برده شده ‌است.

در کنار این درخشندگی ها، رفتار قساوت آمیز و شریرانۀ کسان دیگری که بدروغ از زبان مردم شریف کرد سخن می‌گفتند نیز بخوبی تشریح شده است.
کتاب جامعی است؛ تاریخ، شرح حال، شناخت قوم کرد، شناخت حوادث تلخ و شیرین منطقۀ کردی در اوایل انقلاب..
در آذر 99 مطالعه شد.

نظر امیر سعیدزاده درباره تقریظ رهبری بر کتاب عصرهای کریسکان

از نظر امیر سعید زاده هدف و انگیزه انتشار کتاب عصرهای کریسکان، انتقال سختی‌های گذشته به نسل‌های آینده است تا بدانند برای گذر از آن‌ها نیازمند صبر و استقامت و همچنین وحدت و یکدلی هستند.

سعیدزاده در رابطه با توجه رهبری و تقریظ ایشان به کتاب عصرهای کریسکان می‌گوید:

در واقع توجه ایشان [مقام معظم رهبری] به کتاب برای من “تعجب‌آور بود”.
ایشان نشان دادند از من که راوی و شخصیت اصلی داستان هستم، بیشتر در ماجرا و فکر من نفوذ دارند و این نشانۀ “درک و تیزبینی” ایشان است.

این مسئله بسیار با ارزش است که مقام معظم رهبری، من که کرد و اهل سنت هستم را تایید می‌کنند و این باعث وحدت امت اسلامی است.
کتاب از زمانی که ایشان تقریظ را بر آن نوشتند، معرفی و شناسانده شد.

همسر ایشان می‌گوید، اسارت‌های همسرش، بخشی از سختی‌های زندگی بوده است.
او از اینکه ندای کردها با این کتاب به رهبری رسیده‌است، شکر می‌کند.

گزیده کتاب عصرهای کریسکان

با پررویی وارد خانه شد. کلت سعید را گذاشته بودم لای متکای بچه.
همین که وارد خانه شد متکا را از پنجره اتاق انداختم توی حیاط پدرشوهرم و او متوجه نشد.
تمام اثاثیه منزل را بهم ریخت و آلبوم عکس شوهرم را ورق زد.
عکس سعید و بچه‌ها‌ی سپاه را درآورد و خواست با خودش ببرد که جلویش را گرفتم و نگذاشتم.

گفتم: «‌اگه تو نظامی‌ هستی چطور بدون مجوز وارد منزل من شدی؟
لعنت به اون دولت و نظامی ‌که مأمورانش بدون مجوز وارد خونه مردم بشن.
الان زنگ می‌زنم سپاه تا ببینم با چه مجوزی وارد خونه یه زن نامحرم شدی.»
کلی به نظام و سپاه و ارتش و مملکت بد و بیراه گفتم.
باورش شد طرفدار نظام نیستم. خنده‌اش گرفت و گفت: «‌بابا شما که از خودمانین. ضد انقلابین!»
در این موقع سفره پهن بود و مختصر نان و ماستی داشتیم.
سقف خانه چکه می‌کرد و سطل و کاسه و بشقاب روی فرش‌ها‌ چیده بودم تا آب‌ها‌ جمع شود.
شُرشُر روی فرش‌ها‌ آب می‌چکید. همین که اوضاع آشفته ما را دید، خندید و گفت:
«‌بابا شما اگه طرفدار دولت بودین که این وضعتان نبود.»

خلاصه کتاب عصرهای کریسکان

کریسکان، نام دره‌ای است در عراق که سعید سردشتی در آنجا زندانی بوده. هر روز عصر درِ زندان را برای هواخوری اسیرها باز

امیر سعید زاده و همسرش با کتاب عصرهای کریسکان

می‌کردند. بعضی از این روزها، اسم چند زندانی هم خوانده می‌شد و آن‌ها را برای اعدام می‌بردند. بعد از اعدام هم، همان جا دفن‌شان می‌کردند.
سردشتی نام کتابش را به یاد این منطقه “عصرهای کریسکان” گذاشت.

خلاصه کتاب عصرهای کریسکان از این قرار است که سعید سردشتی، از نیروهای اطلاعات سپاه، همان اوایل انقلاب اسیر حزب دموکرات می‌شود. او اصالتاً کرد و از اهالی سردشت است.
در حین اسارت، بارها از این زندان به آن زندان منتقل می‌شود و در هر انتقال، مختصات، نقشه داخل زندان و دیگر جزئیات را به ذهن می‌سپارد.

یکی از ترفندهای سعید این است که نامه‌هایی برای خانواده‌اش می‌فرستد و در آن نامه‌ها، به شکل رمزی اطلاعات را به نیروهای سپاه می‌رسانده.
او حتی جاسوس‌ها و اعضای حزب دموکرات را هم شناسایی می‌کرده و لو می‌داده. بعد از سال‌ها اسارت، از دست دموکرات فرار می‌کند و خودش را به ایران می‌رساند.

دموکرات‌ها پدرش را گروگان می‌گیرند. همسرش را تهدید می‌کنند و برایش پیغام می‌فرستند که اگر نیاید… . او با شجاعت و تیزهوشی خاصی، نه‌تنها پدرش را از اسارت خلاص می‌کند، بلکه بلایی به سر دموکرات‌ها می‌آورد که نامش در تاریخ مبارزات امنیتی ثبت می‌شود.

بعد از آزادی، سپاه پاسداران به او مشکوک است و او که به‌شدت دلگیر و ناراحت شده دست به اقدام بزرگ و عجیبی می‌زند…!