کتاب ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد

کتاب ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد اثر پائولوکوئیلو که ترجمه آن را حسین نعیمی بر عهده داشته و نشر ثالث آن را به چاپ رسانده است. این رمان کوئیلو داستان زندگی دختری را می‌گوید که قصد خودکشی دارد؛ اما با کوئیلو همسفر می‌شود و زندگی را طور دیگری می‌بیند!

معرفی کتاب ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد

این کتاب روایتگر داستان زندگی دختری به نام ورونیکاست که ظاهرا زندگی عادی و نرمالی دارد، ولی بخاطر یکنواختی زندگی و روزمرگی هایش تصمیم به خودکشی می گیرد.
ورونیکا دختری 24 ساله اهل اسلوونی ست. او زندگی آرام و درعین حال مطلوبی دارد. تفریحاتش با دوستانش را دارد، بیرون می رود اما شاد نیست و از زندگی تکراریش خسته شده است.

ورونیکا در صبح روز 11 نوامبر سال 1997 تصمیم به خودکشی با قرص می کند. اما خودکشی او با شکست مواجه می شود و هنگامی که چشم هایش را باز می کند متوجه می شود در بیمارستان بستری شده است.

دکترش به او می گوید به دلیل بی هوشی و فشاری که ناشی از خوردن قرص ها تحمل کرده بافت قلبش آسیب دیده و تا یک هفته دیگر بیشتر زنده نمی ماند.
این هشدار پزشک باعث می شود ورونیکا تا حدی خوشحال شود از اینکه قرار است تا چند روز دیگر زندگی تکراری و خسته کننده اش پایان یابد و از جهتی نیز ناراحت می شود که چرا باید تا چند روز دیگر آن وضعیت را تحمل کند.

این مدت زمانی که بین مرگ و زندگی سرگردان است باعث می شود به زندگی و اتفاقات پیرامونش عمیق تر فکر کند و از مرگ آگاهی بیشتری پیدا کند.

ورونیکا همچنان به سختی روزها را سپری می کند تا زمان مرگش فرا رسد ولیکن در همین مدت به کشف چیزهای جالبی می رسد و حس های جدیدی را تجربه می کند مانند عشق، نفرت و کنجکاوی.
در ادامه اتفاقی می افتد که زندگی اش را عوض می کند باعث می شود او متحول شود. ورونیکا با مردی به نام ادوارد آشنا می شود که او هم مشکلات سختی پشت پا گذاشته و با هیچکس ارتباط برقرار نمی کند و حرف نمی زند.
ورونیکا به ادروارد دلگرمی می دهد و به بهبودی او کمک می کند. ادوارد هم با چشاندن طعم عشق به ورونیکا به زندگی اش معنا می دهد.

گزیده کتاب

در اینجا گزیده ای از کتاب ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد را به شما تقدیم می کنیم:

– در دنیایی که هر کسی به هر بهایی، برای بقایش میجنگد، در مورد رفتار کسانی که تصمیم میگیرند بمیرند، چه قضاوتی میشود کرد؟

هیچ کس نمیتواند قضاوت کند. هر کسی وسعت رنج خود را میشناسد، و میزان فقدان معنای زندگیش را.
– دیوانه بمانید اما مانند عاقلان رفتار کنید، خطر متفاوت بودن را بپذیرید اما بدون جلب توجه متفاوت باشید.
– آگاهی از مرگ، ما را تشویق می کند تا شدیدتر زندگی کنیم.

خلاصه کتاب ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد

این کتاب به گفته نویسنده “درباره کسانی است که در قالب‌های معمول اجتماع نمی‌گنجند.

درباره جنون است و نیاز به یافتن راهی متفاوت برای زندگی، برای کسانیکه اغلب با پیش داوری های دیگران آزار می‌بینند، فقط به این دلیل که مثل دیگران فکر نمی‌کنند.”

در قسمتی از کتاب که پزشک ورونیکا خبر از مرگ او تا پایان هفته می دهد می خواهد او را متوجه زندگی کند که ورونیکا بتواند از حداقل زمانش برای زنده ماندن و زندگی کردن استفاده کند.
فروید در این‌باره می‌گوید: محدودیت داشتن در احتمال کسب یک لذت، سبب افزایش میزان آن لذت می‌شود.

در قسمتی از کتاب ورونیکا تصمیم می گیرد بمیرد که روان درمانگر ورونیکا از پدر و مادر او می خواهد بیایند و با آنها درباره ی وضعیت دخترشان صحبت کند می بینیم که ورونیکا فردی موفق و بسیار نرمال از نظر والدینش است که البته او از نقش بازی کردن به عنوان یک انسان موفق اصلا خوشحال نیست.

در حقیقت از جنبه‌های نفرت‌انگیز زندگی خود اعتراض می‌کند. از رها نبودن، واقعی نبودن و زندگی نکردن.

روان درمانگر ورونیکا با تدارک محیط سعی می‌کند او را در یافتن معنای زندگی یاری دهد. از این رو سعی می کند ارتباط ورونیکا با ادوارد را بیشتر کند و درنتیجه عشق را به ورونیکا نشان دهد. درانتهای داستان ورونیکا تصمیم می گیرد آزاد باد و آزاد زندگی کند و لذت ببرد.