کتاب پسرک فلافل فروش

کتاب پسرک فلافل فروش زندگینامه و خاطرات بسیجی مدافع حرم طلبه شهید محمد هادی ذوالفقاری کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی  می باشد.

معرفی کتاب پسرک فلافل فروش

داستان از زبان همراهان و دوستان شهید شروع می‌ شود. پسر نوجوانی بنام محمد هادی از خانواده ای مذهبی و متوسط. بسیار قانع و کم توقع است.

در سالهای اولیه دبیرستان درس را رها میکند و سراغ کار می رود. دریک مغازه فلافل فروشی مشغول بکارمیشود. بعدها درسش را نیمه حضوری ادامه میدهد و وارد حوزه علمیه نجف میشود و به آنجا می رود.

با اینکه بعد از جنگ به دنیا آمده بود و چیزی از آن دوران را ندیده بود، ولی شهدا را خوب می‌شناخت.

محمد هادی با شنیدن خبر داعشی‌های تروریست به سرزمین عراق می رود، درس و بحث را رها می کند و به میدان جنگ می رود.

محمدهادی سه بار برای مبارزه با داعش راهی منطقه سامراء شد. او با نیروهای حشدالشعبی چه در کارهای فرهنگی چه کارهای نظامی و دفاعی همکاری نزدیکی داشت.
در ادامه کتاب پسرک فلافل فروش می‌خوانیم: روز ۲۶ بهمن بود،چند روز بعد از سالگرد شهادت شهید ابراهیم هادی، همان شهیدی که الگوی زندگی هادی شده بود و درست یک هفته بعد از اینکه وصیت نامه اش را نوشته بود و گفته بود که:”دنیا رنگ گناه دارد؛ دیگر نمی‌توانم زنده بمانم” در حومه ی سامرا، ناگهان صدای انفجار مهیبی آمد، عملیات انتحاری در بین سربازان عراقی وهادی به آرزویش رسید.

خبر رسید که هادی ذوالفقاری مفقود شده و جز لاشه ی دوربین عکاسی اش هیچ چیز دیگری و حتی پیکری از او به جا نمانده است.
اول گمان می‌کردند پیکر ندارد؛ بعد از چند روزپیکرش را شناسایی‌اش کردند. با تأخیر در بازگشت پیکرش، اول فاطمیه به خاک سپرده شد.

شهید مصداق تلاش همراه با اخلاصی که فقط در ماجراهای عرفانی از عرفای نامدار شنیده بودم.

داستان او با هدایت گره خورده است، نامش هادی و مرادش ابراهیم هادی و محل شهادتش هم سامرا شهر امام هادی و مهم تر از همه خودش که متحول شد و هدایت شد.