نقد و بررسی
راز پلاک سوختهاین کتاب براساس دست نوشتههای شهید در قالب داستان و در 12 فصل نوشته شده است. راوی داستان کتاب، خود شهید میباشد و ماجرای سفری که شهید به سوریه داشت و تمام اتفاقات این سفر را در دفترچهای ثبت میکرد، بصورت روایت داستانی به رشته تحریر در آمده است.
تیر قنّاصه از سمت راست من شلیک میشد، طوری که فاصله سر من تا سنگ کمتر از دو سانتی متر بود؛ اما تیر به سرم نمی خورد؛ ولی از صدای تیر گوش سمت چپم تا دو دقیقه دینگ دینگ میکرد. ابوفاطمه وقتی فاصله تیر و سر مرا دید، میگفت ((ماشاالله، ماشاالله)) شاید پیش خودش فکر کرد، نکند من نظر کرده باشم. اگر این تیر مستقیم میآمد، یک خال خوشگل وسط پیشانی ام میگذاشت؛ آن هم خال قرمز توپر. لابد هنوز لایق شهادت نیستم.
0دیدگاه