کتاب همه چیز همه چیز، رمانی نوشته ی نویسنده ی آمریکایی، نیکولا یون است که نخستین بار در سال 2015 منتشر شد. داستان این رمان به دختری هجده ساله به نام مَدی می پردازد که به خاطر ابتلا به بیماری «نقص ایمنی مرکب شدید» تحت درمان است و از همین رو نمی تواند خانه را ترک کند یا با هر چیز غیربهداشتی تعامل داشته باشد. دنیای مدی را مادر، پرستار و کتاب های مورد علاقه اش شکل داده اند و پدر و برادرش سال ها پیش از دنیا رفته اند. روزی خانواده ای به همسایگی خانه ی مدی می آیند و او از پنجره، اسباب کشی این خانواده را به نظاره می نشیند. اُلی، پسر این خانواده است که با گذشت زمان، رابطه ی دوستانه ای با مدی تشکیل می دهد و به بزرگترین ریسکی تبدیل می شود که مدی تا به حال با آن مواجه شده است.
کتاب همهچیز همهچیز رمانی نوشته ی نویسنده ی آمریکایی، نیکولا یون است که نخستین بار در سال 2015 منتشر شد. داستان این رمان به دختری هجده ساله به نام مَدی می پردازد که به خاطر ابتلا به بیماری «نقص ایمنی مرکب شدید» تحت درمان است و از همین رو نمی تواند خانه را ترک کند یا با هر چیز غیربهداشتی تعامل داشته باشد. دنیای مدی را مادر، پرستار و کتاب های مورد علاقه اش شکل داده اند و پدر و برادرش سال ها پیش از دنیا رفته اند. روزی خانواده ای به همسایگی خانه ی مدی می آیند و او از پنجره، اسباب کشی این خانواده را به نظاره می نشیند. اُلی، پسر این خانواده است که با گذشت زمان، رابطه ی دوستانه ای با مدی تشکیل می دهد و به بزرگترین ریسکی تبدیل می شود که مدی تا به حال با آن مواجه شده است.
خلاصهای از کتاب همهچیز همهچیز
بیماری من همان اندازه که نادر است، شهرت دارد. در یک کلام من به همه جهان آلرژی دارم. از خانه ام پا بیرون نمی گذارم، هفده سال است که پایم را بیرون نگذاشته ام. اما یک روز، سر و کله یک کامیون پیدا می شود و کنار خانه ما نگه می دارد. از پنجره اتاقم به بیرون نگاه می کنم و چشمم به او می افتد. قد بلند و لاغر است و سر تا پا مشکی پوشیده: تی شرت مشکی، شلوار جین مشکی، کتانی های مشکی و کلاه بافتنی مشکی که کل موهایش را پوشانده است و من را می بیند که دارم نگاهش می کنم و بهم خیره می شود. من هم به او خیره می شوم. اسمش اُلی است. شاید پیش بینی همه چیزها کارما نباشد، اما بعضی چیزها را می توان پیش بینی کرد، مثلا این که من حتما عاشق اُلی خواهم شد. و تقریبا شکی نیست که فاجعه ای به بار خواهد آمد.
0دیدگاه