نقد و بررسی
کارت پستال هایی از گورهرکاری کنیم نام «سربرنیتسا» با قتل عام یازدهم جولای گره خورده است، اما آن واقعه وحشتناک تنها یک کارت پستال از سه سال محاصره این شهر است و البته فجیعترین آن.
سربرنیتسا کارت پستالهای دیگری هم دارد که کمتر کسی آنها را دیده و یا در موردشان شنیده شده است. «کارت پستالهایی از گور» مثل سایر کارت پستالها چشم نواز نیستند، درد آورند، تلخ اند، و حتی شاید غیرقابل باور، اما واقعیت دارند.
رمان «کارت پستالهایی از گور» با محوریت نسل کشی در بوسنی به رشته تحریر در آمده است.
کتاب کارت پستال هایی از گور
در میان صدها و یا شاید هزاران نفری که با آنها آشنا شدم، پیرمردی به اسم شاچیر بگوویچ بود که قدرت روحش مدام غافلگیرم میکرد. طبق یک قانون نانوشته، همسایهها به صورت روزانه جلوی منزل او تجمع میکردند و درباره چیزهایی که از رادیو شنیده و چیزهایی که در شهر دیده بودند، یا اخباری که از جبههها به گوش رسیده بود صحبت میکردند…و درست در آن لحظه ی بهت و ناامیدی مشترک، همان وقتی که همه ما باورمان میشد که همه چیز تمام شده است، لحظاتی که البته در تمام آن سه سال خیلی زیاد اتفاق میافتادند، شاچیر با صدای بم و خش دار، ناشی از استعمال سالها دخانیات، در پایان همه صحبتهای ما میگفت: اوضاع از آنچه که فکر میکنید، بهتر خواهد شد.
0دیدگاه