کتاب احضاریه در قالب اثری دینی در رفتوبرگشت بین گذشته و حال روایتی از زندگی یک روزنامهنگارِ نویسنده است که برای سفر به کربلا، نه دعوت که احضار می شود.
موذنی در این اثر از رخدادهایی مانند زیارت و آئین راهپیمایی عظیم اربعین برای نقل داستانی از حیات حضرت زینب (سلاماللهعلیها) بهره برده است.
بریدهای کتاب احضاریه
باز گمش کردم دلم میخواست برایش درد دل کنم و بپرسم: «چرا فقط من باید این وسط مریض شوم و به آن حال بیفتم. شما که دکترید، راهنماییام کنید» و بگویم: «دکتر جان من فکر میکنم از شدت ضعف دچار مالیخولیا شدهام و بهقول شما پزشکها گرفتار سندرم حاجناصر شدهام و ویروسی در ذهن من به فحش فعال شده است که هرچه پیشتر میروم، سلولهای بیشتری را از من دربرمیگیرد.» بفرما. سروکلهاش پیدا شد و این بار مشتی بادام ریخت توی مشتم و رفت. هیچ سؤالی نکرد. نپرسید «خوبی؟»، نگفت «تصمیمت چیست؟»، عین فرفره رفت. چهارده تا بادام بود. دستش را خواندم. حتماً بهنیت چهارده معصوم. میخورم. بسیار خوب. فحشت هم نمیدهم؛ چون اینجا نجف است و علی هست و آه… .
اگر میتوانید، به این سؤالات دربارۀ این کتاب پاسخ دهید:
- این کتاب به درد کدام ردۀ سنی میخورد؟
- آیا میتوان برای مخاطب این کتاب تفکیک جنسیتی قائل شد و مثلاً گفت که به درد خانمها میخورد یا آقایان؟
- این کتاب را چگونه بهتر است بخوانیم؟
- فکر میکنید این کتاب را در چند روز میشود خواند؟
- مهمترین مسئلههایی که کتاب به آن اشاره میکند، چیست؟
- آیا خواندن این کتاب به پیشنیازی هم نیاز دارد؟
- آیا زمانهای خاصی را برای خواندن آن پیشنهاد میکنید؟
- بعد از خواندن این کتاب، پیشنهاد میکنید چه کتابهایی را بخوانیم؟
- آیا افراد شاخصی هستند که آن را خوانده باشند و دربارهاش نظر بدهند؟
0دیدگاه