نویسنده: | بلیک کراوچ |
مترجم: | سید رضا حسینی |
انتشارات: | آموت |
تعداد صفحه: | 488 |
شابک: | 9786003841574 |
کتاب بازگشت نوشته بلیک کراوچ که سید رضا حسنی آن را ترجمه کرده است.
کتاب بازگشت نوشته بلیک کراوچ که به انتخاب کاربران گود ریدرز، بهترین رمان علمی تخیلی 2019 شد این کتاب را سید رضا حسنی ترجمه و نشر آموت آن را به چاپ رسانده است.
معرفی کتاب بازگشت کراوچ
کتاب بازگشت رمانی است که در پنج فصل بعلاوۀ بخش موخره تنظیم شده است. هر فصل با عنوان جذابی شروع شده است، آنقدر جذاب که خواننده را مجاب میکند که هرچه سریعتر فصل را بخواند و معنا و مفهوم آن جمله را در فصل پیدا کند. در ضمن این جملات نقل قولهایی از افراد مشهور اند. مثلا در ابتدای فصل پنجم یکی از مرموزترین جمله ها از جرج اورول آورده شده است که میگوید:
کسی که گذشته را کنترل کند، آینده را کنترل میکند. کسی که حال را کنترل کند، گذشته را کنترل میکند.
موخرۀ کتاب با جمله ای شروع میشود که میگوید: زندگی را تنها با نگاه به گذشته میتوان درک کردغ اما باید آن را با نگاه به آینده سپری کرد. شاید این کلام از سورن کییرکگور را بتوان نتیجۀ همۀ این داستان خیالی در نظر گرفت. نتیجهای که انسان را از گذشته جدا میکند و باعث میشود امیدوارانه به جلو حرکت کند.
خلاصه کتاب بازگشت کراوچ
در کتاب اخلالی خیالی خلق شدهاست با عنوان “سندرم حافظۀ کاذب” . این سندرم باعث میشود فرد خاطرات زندگیای را به یادآورد که هرگز زندگی نکردهاست! و این شرایط بعضاً آنها را به جنون میرساند.
در این شرایط یک کارآگاه پلیس نیویورک سعی میکند پرده از راز این بیماری بردارد. در این راه با زنی دانشمند آشنا میشود و کل داستان از زبان کارآگاه “بری” و “هلنا” همان زن دانشمند روایت میشود. این دو نفر عهد میبندند که جهان را نجات دهند. در این راه، کنار هم زندگیهای زیادی را سپری میکنند…. هر لحظه واقعیت دچار تغییر و جابهجایی میشود و نجات جهان ماموریتی غیرممکن به نظر میرسد، اما…
نویسندۀ کتاب بازگشت، بلیک کراوچ
رماننویس اهل کارولینای شمالی آمریکا است. او فارغ التحصیل رشتۀ انگلیسی و نویسندگی خلاق است که رشتۀ تحصیلی او واضحا در کتابهایش نمود دارد.
با سهگانۀ “ویوارد پاینز” مشهور شد که شبکۀ فاکس از آن یک مجموعۀ تلویزیونی تولید کردهاست.
بازگشت جدیدترین رمان اوست که در تاریخ 11 ژوئن 2019 منتشر شدهاست.
گزیدۀ کتاب
مطالعۀ کتاب بازگشت کراوچ یک ذهن متمرکز و آرام میخواهد. شرایطی که بتوان خود را عمیقا وارد فضای کتاب کرد.
در بخشی از کتاب بازگشت کراوچ میخوانیم:
من اون صندلی رو ساختم چون مامانم آلزایمر گرفته بود. میخواستم به اون و بقیۀ کسایی که مثل اون بودن کمک کنم. فکر میکردم اگه بتونیم بفهمیم چطور میشه خاطرهها رو ذخیره کرد، در نهایت میتونیم بفهمیم چطور میشه جلوی پاک شدنشون رو بگیریم. من نمخواستم صندلی اون چیزی بشه که شد. اون صندلی فقط زندگی من رو تباه نکرد، بلکه الان داره زندگی دیگران رو هم از بین میبره….
0دیدگاه