نقد و بررسی
کتاب تاريخ عشقنویسنده: | نیکول کراوس |
مترجم: | ترانه علیدوستی |
انتشارات: | مرکز |
تعداد صفحه: | 264 |
قطع: | رقعی |
شابک: | 9789642132867 |
کتاب تاریخ عشق رمانی جذاب و متفاوت اثری از نیکول کراوس که ترانه علیدوستی آن را ترجمه کرده و جز رمان های موفق عاشقانه است که تاکنون جوایز متعدد بین المللی را از آن خود کرده است.
کتاب تاریخ عشق رمانی چندوجهی نوشته نیکول کراوس است که با ترجمه ترانه علیدوستی به چاپ رسیده. داستان تاریخ عشق حول محور دو داستان موازی شکل گرفته است که در ادامه به طوری به هم ربط پیدا میکنند که انتظارش را ندارید.
معرفی کتاب تاریخ عشق
نیکول کراوس یکی از بهترین رمان نویسان جوان آمریکایی است که پیش از این کتابهایی چون “خانه بزرگ”، “جنگل تاریک” و “مردی وار اتاق می شود” را نوشته است.
کتاب تاریخ عشق از زبان راویان متفاوت که بعضی از آنها نام های مشترک دارند و در چندین زمان متفاوت نوشته شده است. در ابتدا تا اندازه ای سخت و گیج کننده است. اما در روند داستان به جذابیت و شفافیت داستان اضافه می شود.
کتاب تاریخ عشق در سال 2005 منتشر و به یکی از پرفروش ترین کتابها تبدیل شد.
این اثر در سال 2006 نامزد دریافت جایزه رمان “اورنج” و در سال 2008 موفق به دریافت جایزه ادبی”سارویان” شد.
همچنین در سال 2006 در فرانسه جایزه بهترین رمان خارجی را از آن خود کرد.
خلاصه داستان
داستان اول زندگی پیرمردی لهستانی که بر پایه عشق و علاقه جوانی خود به دختری به نام آلما در بازنشستگی به نویسندگی روی آورد. او که هم اکنون تنها و رجور از عشق ناکام کودکی و خانواده ای که در جنگ جهانی دوم از دست داده بود در آمریکا به سر می برد و…
داستان دوم زندگی دختری که پدرش را در کودکی به دلیل بیماری از دست داده است. او هم اکنون به همراه مادر و برادرش زندگی می کند آلما سعی می کند آخرین خاطرات پدرش را حفظ کند و مانند او باشد و…
گزیده کتاب تاریخ عشق
در اینجا گزیده ای از متن کتاب را به شما عزیزان تقدیم می کنیم:
نیمی از وجودت به سوی او کشیده می شد و نیمی از وجودت مقاومت می کرد. می خواست که سوار بر دوچرخه ات دور شوی، به سنگی لگد بزنی و خونسرد باقی بمانی. در دم، هم سخت جانی یک مرد را حس می کردی، هم بیچارگی ای که حقیر و رنجیده ات می کرد.
بخشی از وجودت می گفت: خواهش می کنم نگاهم نکن. اگر نگاهم نکنی هنوز می توانم روی برگردانم. و بخشی از وجودت می گفت نگاهم کن.
اگر هم به یار داشتن آلما حسادتی کرده بود از سر احساس خاص به آلما نبود، بلکه در حسرت این بود که خودش همان گونه انتخاب شود و به تنهایی دوست داشته شود.
0دیدگاه