کتاب مدیریت احساسات دو بخش دارد که بخش اول آن شامل پیادهسازیشدۀ مجموعه صوتهای آنتونی رابینز است و بخش دوم، شامل نکات نابی است از رابینز در به دکتر کایزنس
در این معرفی، در کنار خلاصه و بخشهایی از مطالب کتاب، فایل پیدیاف آن را جهت دانلود تقدیم شما میکنیم تا اگر هم در خرید آن تردیدی دارید، مطمئن شوید همین الان اقدام به خرید آن از جریان کتاب کنید!
دربارۀ کتاب مدیریت احساست
آنطور که مترجم در یادداشتِ یکبرگهای این کتاب گفته، رابینز در بخش اول این کتاب بیان کرده است، این کتاب را از نوارهای صوتی رابینز استخراج کردهاند. این مجموعه نوارها دوقسمتی است.
بخش اول
شما در قسمت اول این کتاب، ضمن آشنایی و فهم طبقهبندی دهگانۀ احساسات، چگونگی مدیریت آنها را نیز یاد میگیرید. اینکه چطور میتوانید با مدیریت احساسات، آنها را به محرکهایی تبدیل کنید که با نیروی فراوانشان شما را به سمت اقدامات و تغییرات مطلوب هدایت کنند. رابینز در این بخش، دَه احساس مثبت را هم به شما میآموزاند که با تقویتشان میتوانید احساس شادی و خوشبختی را بهمرور تجربه کنید.
بخش دوم
در بخش دوم کتاب نیز نکات آموزندۀ آنتونی رابینز به دکتر نورمن کازینس را مطالعه میکنید و تجربیات او را دربارۀ روش و نتایج پیادهسازی نکات بخش اول، از زبان خودش میخوانید.
مقدمه
رابینز در این کتاب مقدمهای نوشته و گفته است:
سلام. من آنتونی رابینز هستم. به کتابی دیگر از مجموعه کتابهای شاهکلید موفقیت خوش آمدید. این ماه میخواهم دربارۀ چیزی که آن را احساسات مینامیم، با شما صحبت کنم. درحقیقت، عنوان بحث امروز ما احساسات، فراخوانهایی برای عمل است.
وقتی نویسندگان در پاسخ میگویند: «من پول بیشتری میخواهم» یا «من بهدنبال داشتن روابطی بهتر هستم» یا «میخواهم به این باور برسم که حضور من دنیا را به جایی بهتر برای زندگی تبدیل کرده است» یا وقتی به دلیل طولانیشدن زمان همایش گرسنه میشویند و میگویند: «من میخواهم غذا بخورم!»، آنان درواقع میگویند: «اگر غذا بخورم، احساس بهتری خواهم داشت» یا «اگر پول بیشتری به دست بیاورم، قدرت آزادی و امنیت بیشتری خواهم داشت» یا «اگر روابط بهتری داشته باشم، طعم عشق را بیشتر خواهم چشید… .
بخش اول کتاب مدیریت احساسات
این بخش از کتاب با پرسشی ساده ولی بسیار مهم، به این صورت شروع شده است:
شما همین الان چه برخوردی با احساستان میکنید؟
در ادامه نیز، رابینز میگوید:
…مردم با احساسات خود به چهار شیوۀ گوناگون برخورد میکنند.
برخی از احساسات خویش میگریزند. برای مثال میکوشند احساساتی همچون احساس راندهشدگی را پس بزند. این کار با مشکلی همراه است. حدس بزنید این مشکل چیست. درست حدس زدید! اگر کسی همواره بکوشد از احساس راندهشدگی بگریزد، به موفقیت نخواهد رسید؛ زیرا لازمۀ هر کاری در زندگی این است که با افراد مختلف سروکله بزنیم، با برداشتن گامهایی روبهجلو تلاش کنیم، تغییر و تحول بیافرینیم و در برابر دیگران عرض اندام کنیم. در این بین ممکن است به کسانی بر بخوریم که با ما موافق نباشند و ما را پس برانند.
ترس از راندهشدن ما را از داشتن رووابط بهینه با مردم بازمیدارد و باعث میشود هرگز طعم احساسات دلخواه و خوشایندی چون احساس شور و حال را بیافرینید.
در جایی دیگر از همین مبحث میگوید:
هیچ احساسی به خودی خود منفی یا بد نیست. همۀ احساسات ما در صورتی که آنها را بهگونهای تعبیر و تفسیر کنیم که به زندگیمان نیرو و انرژی ببخشند و ما را به چیش برانند، به حال ما مفیدند.
این کتاب را نیز پیشنهاد میکنیم بخوانید:
این کتاب را نیز در جریان کتاب بخوانید: کتاب اپلای
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.