بازخورد درباره این کالا

کتاب بگو ببارد باران

0
از 0 رای

0دیدگاه

ویژگی های محصول
+ اطلاعات بیشتر

ناموجود

  • ارسال به‌صورت پست پیشتاز
ناموجود
بروزرسانی قیمت: ۲ فروردین ۱۴۰۳
مرا اگاه کن


از طریق:
ثبت

نقد و بررسی

کتاب بگو ببارد باران

دیگر نمی‌خواهم زنده بمانم. من محتاج نیست‌شدنم. من محتاج توام خدایا!
بگو ببارد باران که کویر شوره‌زار قلبم سال‌هاست که سترون مانده. من دیگر طاقت دوری از باران را ندارم…
خدایا! دیگر طاقت ماندن ندارم. بگذار این خشکزار وجودم، این مرده‌قلب من، دیگر نباشد.
بگذار این دیدگان دیگر نبیند، بس است هرچه دیده‌اند.
بگذار این گوش‌های صُمّ دیگر نشنوند، بس است هرچه شنیده‌اند،
بگذار این دست‌وپاها دیگر حرکت نکنند، بس است هرچه جنبیده‌اند.
خدایا! دوست دارم تنهای تنها بیایم. دور از هر کثرتی، دوست دارم گمنام گمنام بیایم، دور از هر هویتی.

نمایش بیشتر - بستن

کتاب بگو ببارد باران نوشتۀ مرضیه نظرلو کتابی مستند و روایی از زندگی شهید احمدرضا احمدی است که انتشارات نارگل آن را منتشر کرده است.

دربارۀ احمدرضا احمدی

شهید احمدرضا احدی

در سال 45 در اهواز متولد شد. زمانی که عراق جنگ را به ایران تحمیل کرد، عده‌ای از مردم شهرهای جنوبی به شهرهای دیگر مهاجرت کردند. احمدرضا و خانواده‌اش هم در همین اثنا به ملایر مهاجرت کردند، به دبیرستان رفت و در سال 64 دیپلمش را گرفت، در همان سال رتبۀ اول کنکور سراسری رشتۀ تجربی را کسب کرد و دانشجوی رشتۀ پزشکی دانشگاه شهید بهشتی تهران شد.

او قبل از ورود به دانشگاه، در سال 61 برای اولین بار عازم جبهه شده و در عملیات رمضان مجروح شد.

احمدرضا یک سال بعد از ورود به دانشگاه، در سال 65 در 12بهمن65 شهید و در مزار شهدای ملایر به خاک سپرده شد.

دربارۀ شهید احدی کتاب دیگری هم با نام حرمان هور منتشر شده است.

خلاصه کتاب

نقد و بررسی کتاب بگو ببارد باران

سبک نگارش بگو ببارد باران به شیوۀ دوم شخص است و با این شکل، زندگی شهید احدی را از زمان دیپلم تا شهادت نوشته است. این شیوۀ نگارش سبب می‌شود که شما به عنوان خواننده خودتان را با شخصیت اصلی داستان، یعنی شهید احدی بی‌واسطه مواجه ببینید. اینکه نویسندۀ این کتاب از شیوۀ دانای کل استفاده نکرده و کتاب را به شکل دوم‌شخص نوشته است، به‌نوعی ابتکار و قالب‌شکنی به حساب می‌اید. در این شیوه نمی‌شود به نویسنده اتهام زد که نگاه خودش را وارد داستان کتاب کرده است.

گزیده‌ای از کتاب

دیگر نمی‌خواهم زنده بمانم. من محتاج نیست‌شدنم. من محتاج توام خدایا!
بگو ببارد باران که کویر شوره‌زار قلبم سال‌هاست که سترون مانده. من دیگر طاقت دوری از باران را ندارم…
خدایا! دیگر طاقت ماندن ندارم. بگذار این خشکزار وجودم، این مرده‌قلب من، دیگر نباشد.
بگذار این دیدگان دیگر نبیند، بس است هرچه دیده‌اند…!

این کتاب را نیز حتماً بخوانید: کتاب چشم جنگ

توضیحات تکمیلی

کتاب بگو ببارد باران
نویسنده

موضوع

, , , ,

تعداد صفحه

120

نوع جلد

شومیز

قطع

رقعي

شابک

9786008199021

نوبت چاپ

1396- یکم

ناشر

امتیاز کاربران به:

کتاب بگو ببارد باران (0نفر)
میزان رضایتبخشی
0
ارزش خرید
0
کاربردها
0
دیدگاه خود را در باره این کالا بیان کنید برای ثبت نظر، لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید. اگر این محصول را قبلا از این فروشگاه خریده باشید، نظر شما به عنوان مالک محصول ثبت خواهد شد. افزودن دیدگاه
نظرات کاربران

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

    هیچ پرسش و پاسخی ثبت نشده است.

پرسش خود را درباره این کالا بیان کنید

ثبت پرسش

محصولات مرتبط