کتاب ملت عشق

کتاب ملت عشق اثر الیف شفق با نام هنری الیف شافاک (۱۹۷۱، استراسبورگ فرانسه) نویسنده ی جوان ترک که ارسلان فصیحی آن را ترجمه و توسط انتشارات ققنوس به چاپ رسیده است.

معرفی کتاب ملت عشق

کتاب ملت عشق در سال ۲۰۱۰ و همزمان به دوزبان ترکی و انگلیسی منتشر شده است. در ترکی با نام “عشق” و در زبان انگلیسی با عنوان “چهل قانون عشق” (اشاره به چهل قاعده ی شمس)
این کتاب در ترکیه حدود ۵۰۰ مرتبه به چاپ رسیده است و پرفروش ترین کتاب تاریخ این کشور شده است.
کتاب، روایت دو داستان موازی است که در دو دوره ی زمانی با فاصله ی حدود ۷۶۰ سال رخ می دهند.
روایت آشنایی شمس و مولانا در سال ۶۳۹ و داستان مدرن زندگی اللا که از سال ۲۰۰۸ شروع می شود.
در ایران کتاب ملت عشق در سال ۱۳۸۹ توسط ارسلان فصیحی، از ترکی به فارسی ترجمه شده است و در سال ۱۳۹۴ بعد از ۵ سال توقیف به چاپ رسیده است. و نام کتاب در ترجمه ی فارسی، برگرفته از بیتی از مثنوی موسی و شبان مولانا است که میگوید:
ملت عشق از همه دین ها جداست
عاشقان را ملت و مذهب خداست

در ۵ بخش تنظیم شده است:
خاک (عمق و آرامش) که به توصیف و معرفی چهار شخصیت اصلی داستان؛ اللا، عزیز، شمس و مولانا و شروع حرکتشان به سمت عشق می پردازد.
آب (تغییر و جریان یافتن) که قصه رفتن شمس به سمت مولانا را روایت می کند.
باد (رفتن یا کوچ کردن) در این بخش مخاطب بالاخره شاهد رو به رو شدن شمس و مولانا است.
آتش (گرما و نابودی) روایت تغییر اساسی دو شخصیت اللا و مولانا است، هرکدام در داستان زندگی خودشان.
خلا (تاثیر نبود چیز ها)
داستان از زبان ۱۵ شخصیت روایت می شود و در ابتدای هر فصل، نویسنده راوی، مکان و زمان وقوع رویداد ها را مشخص می کند تا از ابهام جلوگیری شود.

خلاصه کتاب ملت عشق

اللا، زنی که در آستانه ی چهل سالگی قرار دارد. همسرش یک دندانپزشک معروف است و خانواده ی مرفهی دارد. او یک زن خانه دار است که خودش را وقف رفاه همسر و فرزند کرده است و در این میان خودش فراموش شده. در این شرایط، سراغ شغل ویراستاری می رود و اولین کاری که به او سپرده می شود، مسیر زندگی اش را عوض می کند.
او باید کتاب یک صوفی ساکن آمستردام، که درمورد ملاقات شمس و مولاناست را ویراستاری کند و اینجاست که زنی غربی با عرفان شرق آشنا می شود….

گزیده کتاب

در اینجا گزیده ای از کتاب ملت عشق را تقدیم شما می کنیم:

پیش می آید با یکی آشنا می شوی، یکی که با آدم هایی که معمولا دور و برت می بینی خیلی فرق دارد؛ همه چیز را طور دیگری می بیند و تو را هم به طرفی سوق می دهد که زاویه ی دیدت را عوض کنی. به تریج دنیا را از دید او می بینی.
درون و بیرونت را هم. تحت تاثیر قرار می گیری؛ تحت تاثیر قرار گرفتن چیست، اسیر جادویش می شوی.
اوایل فکر می کنی می توانی فاصله ات را حفظ کنی، زمام دلت را در دستت نگه داری.
حال آنکه طوفان است آنچه گمان می بردی باد است. زمینی لغزنده و ناپایدار است آنچه گمان می بردی حد و مرز است…