نقد و بررسی
کتاب چه کنم شاد شوم؟در ادبیات دین، شادی با واژههای فرح و سرور میآید. فرح نقطه مقابل حزن بوده و به معنی سبکی و بازشدن دل و خاطر است که به واسطه لذتهای پایدار و ناپایدار به وجود میآید. لذا گام نخست، دانستن تعریف شادی است. تا ندانیم شادی چیست، نمیدانیم به دنبال چه چیزی باید باشیم و چگونه باید آن را به دست آوریم.
بریدهای از کتاب:
موانع و مشکلات زندگی که ما را از به کارگیری این احساسهای مثبت باز میدارد به نام فرایند منفی شناخته شده که ما بیتقصیر به عنوان «ضرورت» یا «تنها راه زندگی» پذیرفتهایم.
هنگامی که ما این احساسهای مثبت ذاتی را کشف و موانع را از پیش پا برداریم، رویکرد آن بسیار پر معنی و تجربهای زیبا و دوست داشتنی از زندگی است.
این احساس مثبت و سازنده، احساسهای مهیج و زودگذری نیست که با تغییر شرایط محیط میآید و میرود، بلکه احساسی است که به عمق زندگی نفوذ کرده و بخشی از آن میشود. یافتن این کیفیت از مغز به ما اجازه میدهد دلشاد و آسانگیر باشیم، خواه شرایط محیط گواه چشمانداز مثبت بودن باشد یا نباشد. در این حالت دلپسند، زندگی کمتر پیچیده به نظر میرسد و مشکلات ما کاهش مییابد.
0دیدگاه