برای خرید عمده تماس بگیرید
کتاب من میترا نیستم نگاهی میاندازد به زندگی زینب کمایی ، دختر نوجوانی که به دست منافقین شهید شد.
خرید کتاب من میترا نیستم و مطالعه آن شما را با شخصیت و زندگی زیبای شهيد زينب كمايی آشنا میکند. این دختر نوجوان در سال 1361 و در چهاردهسالگی به دست مجاهدین کوردل ترور شد؛ چون یک دختر نوجوان انقلابی بود! در کتاب من میترا نیستم که ازجمله کتاب های خاطرات شهدا است، با زندگی و ماجرای ترور او به دست منافقین آشنا میشوید. ضمناً، فایل کتاب صوتی من میترا نیستم نیز با خرید کتاب چاپی از کتابفروشی اینترنتی جریان کتاب به شما اعطا میشود.
کتاب من میترا نیستم
این اثر با 224 صفحه در قطع رقعی با کاغذی خاص که شبیه دفترهای سادۀ مشق است و حتی خطکشیهای دفتری هم دارد، دورنگ چاپ شده و جلوۀ ساده و صمیمانهای دارد.
کتاب من میترا نیستم بازنویسیشدۀ همان کتاب راز درخت کاج، اثر همین نویسنده یعنی خانم رامهرمزی است.
معصومه رامهرمزی در سال ۱۳۸۸ راز درخت کاج را با صلاحدید خودش کلیتر روانۀ بازار کرده بود.
بهگفتۀ نویسنده در مقدمۀ کتاب، وقتی بعد از نگارش و چاپ این اثر چند بار بین خوانندگان قرار میگیرد و ابهامات خوانندهها دربارۀ آن را میشنود، دوباره بعد از سالها به بررسی و پژوهش دربارۀ زندگی شهیده زینب کمایی میپردازد.
وقتی اطلاعاتش کاملتر میشود، کتاب جدید را با نام فعلی قلم میزند.
این فرایند، یکی از ویژگیهای برجستۀ کتاب است که نشان میدهد:
- خوانندههای این کتاب برای نویسنده چقدر مهم بوده و هستند که برای پاسخگویی به سؤالاتشان به اینهمه مطالعه و بازبینی میپردازد؛
- برای کسب اطلاعات لازم، هر منبعی را که فکر میکردهاند کمترین اطلاعات را ممکن است داشته باشد، پیگیری و پیدا و از آن کسب اطلاعات میکرده است.
از پیامهای مهمی که داستان و سرگذشت میترا کمایی یا همان شهید زینب کمایی در بر دارد، سختیها و مشکلات زن ایرانی در آن دوران است. این نکات را رامهرمزی با ریزبینی و زیرکی از زبان مادر زینب بیان کرد است.
کتاب صوتی من میترا نیستم
شما با خرید کتاب من میترا نیستم، نسخۀ صوتی آن را هم در اختیار خواهید داشت.
با این توضیح که در داخل کتاب یک کیو آر کد QRCode درج شده که با اسکن آن، فایل کتاب صوتی من میترا نیستم شروع به دانلود میشود.
اینکه این دختر نوجوان اصرار داشته به او نگویند میترا، زینب خطابش کنند، از همین جهت است. البته یک دلیل امنیتی هم داشته است که وقتی کتاب را بخوانید متوجهش میشوید.
او یکی از افراد بسیار فعال در قبل از انقلاب بوده است و به دست منافقین ترور شده.
نکتۀ جالتترش که حتماً حیرت شما را هم مثل من برمیانگیزد، این است که خانواده و دوستان او هم بعد از شهادتش متوجه شدهاند که زینب کمایی چه شخصیت مهم و اثرگذاری بوده!
زینب، دختری 14ساله بوده است که در شب اول فروردین سال 1361، وقتی از مسجد به خانه باز میگشته، ربوده میشود.
خانواده و بهویژه مادرش سهشبانهروز بهدنبال او میگردند. بعد از سه روز از طرف منافقین جانی نشانی جنازۀ دخترش را به او میدهند.
مادر زینب، گلدختر نازنینش را در حالی پیدا میکند که چادرش را دور گردنش پیچیده او را خفه کرده بودند.
مثلاً در داستان کتاب میخوانید که مادر زینب بعد از شهادت دخترش روحیهای مبارز و انتقامجو پیدا میکند، درحالیکه در زمان حیات زینب، یک مادر ساده و آرام بوده است.
او از شدت داغ و درد و غمی که بر دل دارد، به دنبال کسب سواد و دانش میرود و در آن سن! در پی افزایش مهارتهایش گام برمیدارد. عشق او به فرزند شهید و غیرت او به او اجازه نمیدهد مادری باشد که حتی نتواند وصیتنامۀ دختر شهیدش را بخواند!
این، یکی از رنجهای مادر بزرگوار شهید زینب کمایی بوده است. این تحجر، گاه تا جایی پیش میرفته که برخی بعد از شنیدن خبر شهادت زینب، با تعجب میپرسیدهاند که مگر شهیدِ دختر هم داریم؟!
خرید کتاب من میترا نیستم مناسب چه کسانی است؟
به نظر ما برای این دسته افراد مناسب است:
- اول از همه برای دختران نوجوان که بهدنبال الگو گرفتن و حرکت در مسیر درست هستند؛
- مربیان و معلمانی که به تربیت و الگوسازی برای دختران نوجوان هم توجه و در این زمینه دغدغه دارند؛
- پدران و مادرانی که نگران الگوهای نامناسب برای فرزندشان هستند و بهدنبال الگوسازی مناسب میگردند.
شما با خرید کتاب من میترا نیستم با خواندن دوران کودکی زینب کمایی در خوزستان، به تصویری از وضعیت زندگی در این شهر را قبل از دوران جنگ پی میبرید. همچنین، مطالعۀ سرگذشت و روحیات شاد دخترک سرزندۀ خوزستانی، میترا کمایی را بهخوبی درک میکنید.
ضمن اینکه لطفات متن و عمق جنایت منافقین هم بیشتر آشکار میشود که چطور با خوبی و زلالی یک دخترک مشکل داشته و تصمیم میگیرند او را به قتل برسانند!
خرید کتاب من میترا نیستم و مطالعه آن مخصوصاً 40 صفحۀ آغازین آن، بهویژه برای دختران نوجوان بسیار جذاب است. آنها میتوانند زندگی و وضعیت روحی و فکری فعلی خودشان را با زینب مقایسه کنند و بسنجند.
اوج مظلومیت زنان ایرانی را در این نکته از کتاب من میترا نیستم میتوانید ببینید که بعضی افراد جامعه، نه درکی از شهیدشدن یک دختر نوجوان داشتهاند و نه پذیرشی که آن را قبول کنند.
شما با خرید کتاب من میترا نیستم با داستان زندگی شهید زینب کمایی آشنا میشوید که با همۀ اختصار و کوتاهیاش، برای دختران نوجوان الگویی بزرگ و زنده است و برای مادران، کلاس درسی ارزشمند.
خلاصه کتاب من میترا نیستم
در این کتاب بعد از مقدمه و روایتهایی از مادر زینب، دو خواهرش و مدیر مدرسهاش اتفاقات مختلف را از زبان راویان مختلف میخوانید و با فضای آن زمان، با روحیات و افکار زینب آشنا میشوید. فهرست این کتاب را ببینید:
روایت مادر زینب کمایی، کبری طالبنژاد
بعد از اینکه خودش را شناخت و فهمید از زندگی چه میخواهد، اسمش را عوض کرد. میگفت: «من میترا نیستم. اسمم زینبه. با اسم جدید صدام کنید.»
از باباش و مادربزرگش به خاطر اینکه اسمش را میترا گذاشته بودند، ناراحت بود. من نُه ماه بچهها را به دل میکشیدم؛ اما وقتی به دنیا میآمدند، ساکت مینشستم و نگاه میکردم تا مادرم و جعفر روی آنها اسم بگذارند.
…بعد از انقلاب، دیگر دخترم نمیخواست میترا باشد. دوست داشت همهجوره پوست بیندازد و چیز دیگری بشود؛ چیزی به خواست و ارادۀ خودش، نه به خاطر من، جعفر یا مادربزرگش… .
زینب برای اینکه تکلیف اسمش را برای همیشه روشن کند، یک روز روزه گرفت و دوستان همفکرش را برای افطار به خانه دعوت کرد. میخواست با این کار به همه بگوید که دیگر میترا نیست و این اسم باید فراموش شود… .
در بخش “نذر کرده”:
در این خلاصه کتاب من میترا نیستم زندگینامه مادر زینب از زمان تولد تا بعد از ازدواج و تولد و بچههایش را از زبان خودیش میخوانید. مثلاً میگوید:
چهارده سال و نیم داشتم که مستأجر خانۀ مادرم جعفر را معرفی کرد. او به خواستگاریام آمد و دل پدر و مادرم را به دست آورد. آن زمان، سن قانونی برای ازدواج، پانزده سال بود.
جعفر شش ماه منتظر ماند تا من به سن قانونی رسیدم و توانستیم عقد کنیم. خدا وکیلی تا روز عقد، نه جعفر را دیده بودم و نه میشناختمش! …نشستن دختر در مجلس خواستگاری عیب و عار بود. زمان ما عروسیها اینطوری بود… .
هروقت حامله میشدم، برای زایمان به خانۀ مادرم در احمدآباد میرفتم. آنجا زایشگاه بچههایم بود. یک قابلۀ خانگی به نام جیران میآمد و بچه را به دنیا میآورد… .
در بخش “فرزند ششم” من میترا نیستم میخوانید:
…مادرم اسم میترا را برای دخترم انتخاب کرد؛ اما بعدها که میترا بزرگ شد، به اسمش اعتراض داشت. بارها به مادرم میگفت: «مادربزرگ، اینم اسم بود برای من انتخاب کردی؟
اگه تو اون دنیا از شما بپرسن چرا اسم من رو میترا گذاشتی، چی جواب میدی؟ من دوست دارم اسمم زینب باشه. من میخوام مثل حضرت زینب باشم.»
…زینب از بچگی به من در کارهای خانه کمک میکرد. مثل خودم زیاد خواب میدید. همۀ مردم خواب میبینند؛ اما خواب در زندگی من و زینب نقش عجیبی داشت.
انگار به جایی وصل بودیم. زینب بیشتر از اینکه دنبال لباس و خوردن و خوابیدن باشد، دنبال نماز و روزه و قرآن بود. همیشه میگفتم از هفت تا بچۀ جعفر، زینب سهم من است… .
چهار یا پنج سالش بود که اولین خواب عجیب زندگیاش را دید. از همان موقع فهمیدم که زینب مثل خودم اهل دل است. خواب دید که همۀ ستارهها در آسمان به یک ستاره تعظیم میکنند.
وقتی از خواب بیدار شد، به من گفت: «مامان، من فهمیدم اون ستارۀ پرنور که همه بهش تعظیم میکردن کی بود.» با تعجب پرسیدم کی بود… .
توسط مهدی یراحی در تاریخ
کتاب من میترا نیستم رو من نخوندم کسی از دوستان هست که در این زمینه بتونه به من بگه این کتاب ارزش خوندن داره یا نه ؟!
توسط مهدی عباسزاده در تاریخ
سلام مهدی جان، همون طور که از معرفی کتاب من میترا نیستم میشه متوجه شد این کتاب در مورد جنایت های منافقین کور دل هست. اگه به کتاب های این حوزه علاقه داشته باشی حتما این کتاب رو هم دوست خواهی داشت.
توسط رویا در تاریخ
سلام پی دی اف این کتاب و ندارین؟
توسط مهدی عباسزاده در تاریخ
سلام. ما در سایت جریان کتاب به کپی رایت معتقد هستیم و PDF کتاب من میترا نیستم یا سایر کتاب هارو قرار نمیدیم. مگر این که خود نویسنده این امکان و اجازه رو فراهم کرده باشه.
ممنون از این که واسمون کامنت گذاشتی.
توسط حنانه در تاریخ
سلام هزینه ارسال به اصفهان چقدره؟
توسط مرتضی نامور در تاریخ
سلام خانم حنانه
معمولاً کمتر از 12000 تومن میشه
البته بابت یک جلد
اگه تعداد بیشتر باشه، براساس وزنشون مبلغ هم کمی بیشتر میشه
توسط ریحانه در تاریخ
با خرید کتاب من میترا نیستم که کتاب خوب و قشنگیه، فهمیدم ارزش خریدن و خوندنو داشت
ممنونم از جریان کتاب
توسط مرتضی نامور در تاریخ
ما هم از شما بابت همراهیتون ممنونیم
توسط نازنین عبدی در تاریخ
خرید کتاب من میترا نیستم از فروشگاه اینترنتی جریان کتاب جزو یکی از بهترین کارهایی بود که تا حالا کردم، ممنونم ازتون!
توسط مرتضی نامور در تاریخ
چه خوب!
🐱💻