روزنوشت های انتقال ضریح جدید امام حسین علیه السلام از قم به کربلا. «پنجرههای تشنه»، حاصل روایتگری «مهدی قزلی»از اتفاقیست که شاید هر صد سال یک بار رخ دهد. کتابی با «ادبیات ساده و بیغل و غش»، درست مانند تمام شخصیتها و کارکترهایی که در صفحه صفحهی کتاب میآیند و خود را به «ضریح حسین علیهالسلام» میرسانند و تبرک میجویند و میروند.
رسیدیم به روستای نهرمیان، مردم یاحسین گویان میدویدند سمت ضریح، انگار که بخواهند تریلی را فتح کنند. چند دقیقه ایستادیم و موقعی که تریلی داشت حرکت میکرد، به مردم میگفتیم لبه حفاظ را ول کنند که یک وقت زمین نخورند، پسر جوانی سماجت میکرد. گفتم: پسرجان ول کن الان زمین میخوری، پسر که فهمید دیر یا زود باید تریلی را رها کندبه من گفت: ببین من فرشادم، من را به اسم دعا کن کربلا. بعد تریلی را ول کرد.
0دیدگاه