نویسنده: | سلمان کدیور |
نوبت چاپ : | چهارم، تابستان 1399 |
شمارگان: | 5000 نسخه |
انتشارات: | شهرستان ادب |
شابک: |
7-70-8145-600-978 |
کتاب پس از بیست سال داستان بلندِ 750 صفحهای است، در یکی از حساسترین برهههای تاریخ اسلام؛ از اواخر حکومت عثمان تا به حکومت رسیدن علی(علیهالسلام) و جنگ صفین و… .
معرفی کتاب پس از بیست سال
این کتاب صرفا داستان تاریخی و عاشقانه نیست بلکه دیدگاه روانشناختی و جامعهشناسی سلمان کدیور باعث میشود تا خواننده فقط از بیرون گود ناظر ماجرا نباشد و درگیر اتفاقات شود و از نگاه شخصیتهای مختلف به قضایا نگاه کند و ترس، تردید و طمع را در عمق وجودش احساس کند.
تخیل نویسنده واقعا تحسین برانگیز است. شخصیتهای خیالی از جمله سلیم و راحیل و… طوری در طول داستان جان میگیرند که باورش سخت است که این افراد در طول تاریخ وجود خارجی ندارند.
نکته مثبت دیگر داستان کتاب پس از بیست سال، حضور علی(علیهالسلام) به عنوان یکی از شخصیتهای اصلی است. گرچه که یاران نزدیک ایشان مثل ابوذر، عمار و مالک اشتر و … حضور پررنگتری دارند اما حضور خود امام، توصیف حالات و رفتار ایشان و حرفهایشان در صحنههای متعدد بسیار تاثیرگذار است، که در آثار داستانی مشابه کمتر دیده میشود.
خلاصه کتاب پس از بیست سال
این رویدادها از دیدگاه جوانی به نام سلیم بن هشام که فرزند یکی از اشراف و بزرگان دربار معاویه است، بیان میشود. در ضمن او عاشق راحیل، دختر شیخ بزرگ شام نیز هست.
عشقی آمیخته با نجابت که داستانش پیشبرندۀ داستان اصلی است و از معدود عاشقانههای مذهبی به حساب میآید که کلیشههای افراطی و رایج در آن دیده نمیشود و برای مخاطب قابل قبول است.
خلاصه کتاب پس از بیست سال را در اینجا برای شما بیان میکنیم:
قسمتی از رمان پس از بیست سال
انتخاب قسمتی از متن که بتواند همۀ جنبه های کتاب را نشان دهد، بسیار دشوار است، چون این کتاب یک رمان ساده نیست و مفاهیم ارزشمند زیادی در آن گنجانده شده است.
«ابوذر گفت: آه فرزندم… ستمگران حکومت خویش را بر جهل و ترس و عادات مردم بنا میکنند. آیا نمیبینید که چگونه ثروتمندان را به ارضای شهوات و مفلسان را به سیرکردن شکمهایشان مشغول ساخته تا جز اینها اندیشهای نداشته باشند؟ و در این میان آنان که هوشیار شوند را با سلاح ترس خاموش مینمایند؟ ترس از دست دادن جان و مال و آبرو. و سختتر از اینها عادت است. وقتی مردمان ستمبری خود و ستمگری حاکمان را بپذیرند و به آن خو بگیرند. جهل و ترس را شاید علاجی باشد، اما عادت را هرگز.»
0دیدگاه